قوله تعالى: و لا توْمنوا إلا لمنْ تبع دینکمْ بعضى مفسران گفتند: این خطاب خداى با مسلمانان است، و نواخت اهل معرفت و ایمانست، و منت نهادن خداى در دین اسلام بر ایشان است. و آن گه این خطاب را دو طریق است: از یک روى خطابست با عامه مومنان این امت، و از یک روى خطاب عارفانست و خواص اهل طریقت. وجه اول آنست که: یا معشر المسلمین گمان مبرید و استوار مدارید که کسى را آن دهند که شما را دادند، چون دین اسلام دینى نه، و شما را دادند. چون قرآن کتابى نه، و شما را دادند. چون محمد (ص) پیغامبرى نه، و شما راست. چون کعبه قبله‏اى نه، و شما راست. چون ماه رمضان ماهى نه، و شما راست. چون روز آدینه روزى نه، و شما راست. همه شرعها منسوخ شرع شما و همه عقدها منسوخ عقد شما، همه کمال دین و شریعت و جمال حقیقت و طریقت در عهد شما. و ذلک فى قوله تعالى: الْیوْم أکْملْت لکمْ دینکمْ و أتْممْت علیْکمْ نعْمتی و رضیت لکم الْإسْلام دینا.


اکنون شکر این نعمت بجا آرید، و معبود خود را سپاس دارى کنید و فرمان برید. فرمان اینست که: و لا توْمنوا إلا لمنْ تبع دینکمْ. جز با هم دینان خویش موالات مگیرید، و جز با مومنان برادرى مکنید، و از بیدینان و بیگانگان کرانه گیرید. همانست که گفت: و لا ترْکنوا إلى الذین ظلموا فتمسکم النار و قال تعالى: لا تجد قوْما یوْمنون بالله و الْیوْم الْآخر یوادون منْ حاد الله و رسوله و آن گه این نعمت و کرامت همه از معبود خود بینید، و او را منت دارید، و با او سببى در میان میارید، و شرک مگویید که این هدایت و غوایت و این برترى و فروترى همه از فضل و عدل اوست، همه بارادت و حکم اوست. قلْ إن الْهدى‏ هدى الله. قلْ إن الْفضْل بید الله.


وجه دیگر آنست که: این خطاب عارفانست، و نواخت محبان است، میگوید: «لا تفشوا اسرار الحق الى غیر اهله». راز دوستى با کس مگویید، و سر درویشى بر نااهلان اظهار مکنید، و چهره جمال حقیقت را برقع تعزز فرو گذارید، تا هر دیده نامحرم بدو ننگرد:


چون خورى مى، با حریف محرم پر درد خور


چون زنى کم، با ندیم زیرک هشیار زن‏

شبلى را با حق رازى بود در میان، گفت: بار خدایا! چون بود که حسین منصور را از میان ما بر گرفتى؟ گفت: رازى بوى دادم و سرى با وى نمودم بنااهلان بیرون داد، بوى آن فرود آوردم که دیدى.


فرمان در آمد که: یا محمد (ص) و تراهمْ ینْظرون إلیْک و همْ لا یبْصرون.


تو پندارى که عتبه و شیبه و ولید بن مغیرة و بو جهل ترا مى‏بینند؟ کلا و لما! ایشان دیده نامحرم دارند شایسته شواهد جمال تو نیند! بگذار تا شوند. گوشه دل خویش بایشان مشغول مدار، یکى را بلال و سلمان و صهیب پرداز که مقبول شواهد مملکت و مرفوع درگاه احدیت ایشان‏اند. یا محمد (ص) تو تصرف از میان بردار، حکم ما را قابل باش، و نعمت ما را شاکر. این تخصیص هدایت و موهبت معرفت، کار الهیت ما است، و خاصیت ربوبیت ما. این است که رب العالمین گفت: یخْتص برحْمته منْ یشاء، اى بنعمته یختص من یشاء، فقوم اختصهم الارزاق، و قوم اختصهم بنعمة الاخلاق، و قوم اختصهم بنعمة العبادة، و آخرین بنعمة الارادة و آخرین بتوفیق الظاهر، و آخرین بتحقیق السرائر، و آخرین بعطاء الأبشار، و آخرین بلقاء الاسرار.


یقول الله تعالى و قوله الحق: و إنْ تعدوا نعْمة الله لا تحْصوها، و یخْتص برحْمته منْ یشاء.


مبهم فراهم گرفت و کس را معین نکرد، تا امید داران در امید بیفزایند، و ترسندگان در ترس بمانند که بنده را در مقام عبادت و طاعت به از اومید و ترس حالى نه بینى، که رب العالمین بندگان را درین دو حال بستود گفت: «یرجون رحمته و یخافون عقابه».


و نیز تنبیه میکند که بنده اگر چه در طاعت بغایت کوشش رسد، و شرط بندگى بتمامى بجاى آرد، آخر الامر آن بود که رحمة الله او را رهاند. و فى ذلک ما


روى عن النبی (ص): «لا یدخل الجنة احد بعمله، قیل و لا انت یا رسول الله؟ قال: و لا أنا الا ان یتغمدنى الله برحمته.»